ایرانزمین، به راستی گنجینهیی شگفت از انواع ذخائر گرانبهاست. سخن از معادن ایرانست؛ معادنی فراوان و متنوع. این گنجهای دیرپای علاوه بر گرداندن چرخ اقتصاد این ملک، تأثیرات فراوان دیگری در شئون اجتماعی ایران به جای نهاده و از این رهگذر مسائل و روابط انسانی بسیاری را سبب شده است. یکی از این معادن، کان فیروزه است؛ که اگر پر سودترین نباشد، بیگمان چنانکه خواهد آمد، زیباترین و هم پُرگفتگوترین آنهاست.
فیروزه؛ این سنگ زیبا و دلانگیز، از آغاز استخراج تا پایان تراش و تا وقتی که آویز گردن این و زینتبخش انگشت آن میشود؛ گروه عظیمی از کارگر و «معدنمدار» و «مقوم» و گوهرتراش و گوهری و مشتری به راه میاندازد و در دنبال، حرف و حدیثهای بسیاری برمیانگیزد.
موضوع گفتار ما همین مشغولیتها و حرف و حدیثهاست. البته بر آن نیستیم که فیروزه را بشناسیم بل در این میان، آدمی را میجوییم؛ آدمی آزمند و سودجو، آدمی رنجبر، آدمی هنرمند، آدمی زیباپرست ....
اکنون به بررسی آنچه که بتواند ما را در این راه یاری کند میپردازیم.
معادن فیروزهی ایران عبارتند از: معدن فیروزهی نیشابور، معدن فیروزهی دامغان، معدن فیروزهی طبس، معدن فیروزهی کاشمر، معدن فیروزهی قوچان.(1)
چون معدن فیروزهی نیشابور، شهرت و قدمت و فعالیت بیشتری دارد -چنانکه دیگر کانها از این لحاظ قابل مقایسه با آن نیستند- در این گفتار، هر جا سخن از معدن و فیروزه میرود؛ غرض، معدن نیشابور و فیروزه این معدن است. که اکنون در تقسیمات جدید کشوری در شهرستان فیروزه قرار گرفته است. بخش تحت جلگه نیشابور در سال 1386 به شهرستان ارتقا یافت و به افتخار وجود معدن فیروزه در این منطقه ، نام شهرستان را با تایید هیات دولت به فیروزه تغییر دادند.
- معدن فیروزه:
معدن فیروزه در 35 کیلومتری شهر فیروزه ، مرکز شهرستان فیروزه و در 60 کیلومتری نیشابور، در دل کوههای بلند و صخرههای مواد سخت از جنس آتشفشانی، واقع است. کوهی بلند به ارتفاع تقریبی 200 متر، به نام «رعیش» [Ra’iš] جایگاه اصلی معدن فیروزه است. این کوه، از رشتهکوههای «شاهزاده حسین اصغر» -از نوادههای امام زین العابدین(ع)- است. معدن فیروزه، با مرقد امامزاده، در حدود 12 کیلومتر فاصله دارد. این رشتهکوه به کوه «سیسر» وصل میشود.
معدن فیروزه شهرستان فیروزه ، قدیمیترین معدن فیروزهی ایران است. عدهیی از معدنداران سابق، معتقدند که قدمت آن به دو هزار و یکصد سال، قبل از میلاد مسیح میرسد و مدت چهار هزار سال، استخراج آن، سابقه دارد. متأسفانه از تاریخچهی این معدن تا قبل از سلطنت سلسلهی صفویه، اطلاع دقیقی در دست نیست.
- شداد و افسانهی کشف معدن فیروزه:
تمامی فیروزهتراشها و جواهرفروشها و کارگران معدن، این افسانه شگفتآور را دربارهی کشف معدن فیروزهی نیشابور، نقل میکنند: چون شداد(2) به اوج نیرومندی برسید، خویشتن را خدا خواند و بر آن شد خدایوار، بهشتی بیافریند؛ از این روی، به اقطار جهان، فرستادگانی، گسیل داشت تا همهی زیباییها را گرد آورند و ساختن بهشت را هرچه به آیینتر آغاز کنند. چنین کردند. آنان فیروزه را در دل کوههای نیشابور کشف کردند و از آن شاخههای درختان بهشت را بیاراستند.
روایت دیگر، چنین است: که چون بهشت بیسرانجام شداد به انجام برسید و جویهای بهشت جاری شدند؛ به فرمان شداد، کسان وی، همهی جهان را در نوردیدند تا زینت جویها را، سنگی هرچه گرانبهاتر و دلفریبتر بیابند؛ آنان چون به نیشابور رسیدند، فیروزه را یافتند و درکشیدند و فیروزهی آبی رنگ، ریگهای بهشت افسانهیی شداد شد.
در تأیید این افسانه، گویند: غاری هم بنام «غار شدادی» در این معدن وجود دارد. این افسانه اگر حقیقتی نداشته باشد به دو نکتهی جالب، اشارتی دارد:
-- نخست آنکه؛ دلیل بر قدمت استخراج معدن نیشابور تواند بود، چه اینکه طبع افسانهساز عوام، آنچه را که مبداء روشن و تاریخ معینی ندارد و پیدایش آن شگفت مینماید، دربارهاش افسانه میسازد.
-- دو دیگر آنکه؛ چون استخراج این معدن از دیرباز مظهر حرص و آز برخی از آدمیان واقع شده و همواره میدان زورآزمایی آزمندانه بوده است، نسبت کشف معدن به «شدادی» که خود نشانهی دنیاخوارگی و حرص و آز است به آزمندیهای آزمندان، اشارتی کنایهآمیز دارد.
- کارگران معدن فیروزه:
از تاریخچهی معدن فیروزه و حقایق و افسانههای فراوانی که دربارهی آن موجود است، چنین برمیآید که کارگران معدن، همواره، نقش عمدهیی به عهده داشتهاند؛ از این رو، به اجمال به بررسی احوال و محل کار و زندگی کارگران در دیروز و امروز میپردازیم.
- سابقهی تاریخی روستای «معدن»:
کارگران معدن، از قدیمالایام تا به امروز -جز در مواردی استثنایی- اهل روستای «معدن» بودهاند. این روستا به نام «ده معدن بالا و پایین»، در نزدیکی معدن فیروزه، با فاصلهی دو تا سه کیلومتر به معدن، قرار دارد.
چنانکه از نوشتههای محققان خارجی برمیآید. روستای معدن و کانهای فیروزه «... از سدهی نهم هجری، یک آبادی را تشکیل میداده است. ظاهراً در آن سده، این منطقه را «فیشان» [Fišān] مینامیدند و پیش از سدهی نهم، احتمال دارد که نام تمامی آبادی معدن، «پاشان» یا «فاشان» بوده است. در پارهیی از فرمانهای عهد «شاه طهماسب» از«فیشان» سخنی به میان نمیآید و منطقهیی که دو تپهی یاد شده را در بر میگیرد فقط به نام معدن خوانده شده است.(3) فریزر، در سال 1238 هجری از معدن فیروزهی نیشابور و «ده معدن» دیدن کرده. وی، فاصلهی روستای معدن تا نیشابور را چهل میل نوشته است و جمعیت این آبادی را در حدود هشتصد تا هزار نفر ذکر کرده(4)، 120 سال بعد، یعنی در نیمهی سدهی سیزدهم هجری، جمعیت ده معدن و فعالیت بهرهبرداران به مراتب زیادتر از این شده است.(5)
جمعیت روستای معدن، بر حسب میزان اجارهی کانهای فیروزه و میزان استخراج، تغییر میکرده است. بدین معنی که در مواقع فعالیت کمتر عمل استخراج، کارگران بیکار میشدند و برای کار به نقاط دیگر مهاجرت میکردند. بنابراین جمعیت معدن را از 150 سال قبل تا به امروز، به درستی نمیتوان معین کرد. «هوتوم شیندلر» (A.Houtum-Schindler) در سفرنامهی خود، چنین مینویسد: «دهات معدن، دو تا میباشد، قلعهی بالا، قلعهی پایین و تخمیناً دویست خانوار دارد. اصل اهل این دهات، از ولایت بدخشان است(6) آب این دهات، کم است و همهی جمعیت این دو ده، اوقاتشان، صرف عمل معدن میباشد، در عمل کشت و زراعت، چندان اهتمامی ندارند...»(7) یادداشتهای شیندلر، دربارهی روستای معدن -که قسمتی از آن در اینجا آمد- و در زمان «ناصرالدین شاه قاجار» نوشته شده، با وضع فعلی روستای معدن، بیشتر قابل تطبیق است.
- روستای معدن در امروز (یعنی حدود سال 1353 ش):
روستای معدن، در 60 کیلومتری نیشابور واقع است. از جادهی آسفالت «تهران-نیشابور-مشهد» –به سوی تهران-، از کنار کارخانهی قند نیشابور، جادهیی باریک و خاکی جدا میشود و پس از چند کیلومتر، یک جادهی مالرو و ناهموار کوهستانی از آن منشعب میگردد. در ابتدای این راه مالرو، تابلویی شکسته و رنگپریدهی فلزی بر دو پایه نصب شده که به زحمت میتوان خواند: «معدن فیروزه». این جاده، به صورت مارپیچ از کنار کوهستان و از میان تپههایی چند میگذرد. در دو طرف جاده، جالیز هندوانه و مزارع گندم دیم دیده میشود. پس از طی حدود 12 کیلومتر، باغات مختصر و نمای عمومی روستای «معدن سفلی» از میان تپهها آشکار میشود.خانهها همه گلی است و صورت قدیمی خود را حفظ کرده است. پس از طی حدود یک کیلومتر از ده «معدن سفلی» به روستای «معدن علیا» میرسیم.
این روستا به معدن فیروزه، نزدیکتر است و بر فراز تپهیی بلندتر بنا شده است. خانههای گلی، درهایی از چوب سفید و پنجرههایی آبیرنگ دارد. ده را مزارع گندم و هندوانه دیم احاطه کرده است. هر دو روستا جمعاً حدود 300 خانوار جمعیت دارد. تقریبا 160 خانوار در ده معدن علیا و حدود 120 تا 140 خانوار در ده معدن سفلی. از ده معدن سفلی 50 تا 60 نفر و از معدن علیا در حدود 120 نفر و جمعا از هر دو روستا حدود 200 کارگر در معدن فیروزه کار میکنند. در سال 1332 خورشیدی بر اساس گزارش مأموران متخصص شورای عالی معادن وزارت اقتصاد، تعداد کارگران معدن 120 نفر بوده است. که از این عده، 50 نفر، برای استخراج و 50 نفر، برای حمل و 20 نفر، برای سنگجویی کار میکردهاند.
این دو روستا بسیار کمآب است و معدنیها فقط مختصری آب چشمه و قنات دارند از این رو زراعت آنها بیشتر دیم است. این دو روستا جمعا 500 هکتار زمین زراعتی دارند محصولات آنها 500 خروار گندم، 200 خروار هندوانهی دیم است. مقداری هم جو میکارند. زراعت با تراکتور انجام میشود و باغ انگور مختصری هم دارند. این دو روستا دارای 8 گله گوسفند است که جمعا 3500 رأس گوسفند دارند تقریبا از هر دو خانوار، یک نفر کارگر معدن فیروزه است.
کارگران، علاوه بر کار در معدن فیروزه، به کشاورزی و دامپروری نیز اشتغال دارند و ساعات فراغت از معدن را در مزارع میگذرانند و زنانشان هم به کار گوسفندان و گاوها میپردازند.
مردم روستای معدن بالا و پایین، به لهجهی فارسی نیشابوری سخن میگویند که برای هر فارسیزبانی کاملاً مفهوم است. بحث دربارهی این لهجه و دقایق آن، مجال دیگری میخواهد.
- بهرهبرداری از معدن فیروزه نیشابور:
در آغاز که زمان آن، دقیقاً معلوم نیست؛ بهرهبرداری از معدن به شیوهی صحیحتری انجام میگرفته، بدین ترتیب که بهرهبرداران با احداث نقبهایی، همچنان در کوه معدن پیش میرفتهاند و رگههای فیروزه را دنبال میکردهاند. این ادعا پس از بازدید چند غار قدیمی تأیید میشود.(8) اما در یک دوران نسبتاً طولانی، به علت ضعف دولت مرکزی و غفلت بعضی از سلاطین (سلسلهی قاجاریه) استخراج معدن نیشابور، بدون توجه به فن صحیح استخراج، مورد بهرهبرداری یا به دیگر سخن؛ در معرض چپاول مستاجرین آزمند و سودجوی قرار گرفته است. این موضوع، چه خوب در کتاب «جغرافیایی تاریخی خراسان از نظر جهانگردان، مورد انتقاد قرار گرفته است. که در اینجا عینا نقل میشود: «... صرفنظر از کانهای واقع در نخستین و دومین درّه، دیگر کانهای فیروزهی نیشابور؛ نموداری از زوال و انحطاط قدرت حکومت مرکزی و خرابی اوضاع اجتماعی ایران است زیرا از ویرانههای آن، میتوان استنباط کرد که چگونه پادشاهان و دولتهای بیفکر، مردم آزمند را در امر بهرهبرداری از این منبع بزرگ و بیمانند شریک ساختهاند و چسان مستأجرین کیسهفراخ، بدون رعایت اصول صحیح به کمک باروت، تپهها را سوراخ، سوراخ کردهاند.»
این وضع نابسامان، همچنان ادامه داشت به طوری که گاه، ادامهی بهرهبرداری از بعضی غارهای معدن را غیرممکن میساخت. بهرهبرداران حریص، آنچنان در سودجویی عجله داشتند که کارگران ناراضی معدن را وادار میساختند که پس از حفر حفرههایی در داخل غارها دوباره فضولات معدن را به جای آنکه از معدن خارج بکنند؛ در داخل همان حفرههای تهی بریزند و به ایجاد حفرهیی دیگر بپردازند. این وضع، سبب شده که غارهای معدن از نظر حفاظت، نامطمئن و خطرناک شود و همواره احتمال ریزش معدن بر سر کارگران وجود داشته باشد. چنانکه بارها ریزشهای مهیبی پیش آمده و تلفات و صدماتی به بار آورده است.
کارشناسان مأمور وزارت اقتصاد که در سال 1332 از معدن بازدید کردهاند در گزارش خود، در تأیید این مطلب چنین مینویسند: «از قرون گذشته تا چند سال پیش طرز بهرهبرداری(9) به وسیلهی غارهایی بوده است که از سطح زمین شروع و به طور نامنظم با شیب متوسط نزدیک به قائم، در داخل کوه حفر شده و سنگ استخراج شده از این غارها به وسیلهی دست خارج شده است. در بعضی از مواقع که بهرهبرداران توجهی به وضع معدن نداشتهاند؛ اطراف غارها را استخراج نموده و سنگهای باطله و فضولات را در قسمتهای تحتای غار میریختهاند به قسمیکه در وضع حاضر، تمام غارها به عمقهای مختلف، پُر شدهاند ....»
در اردیبهشت 1322 که معدن به مدت 10 سال به معدندار جدید واگذار شد تغییراتی در شیوهی استخراج آن پیش آمد. بدین ترتیب که این معدندار، شیوهی قدیمی را نادرست یافت. از این رو، برای کسب اطلاعات بیشتری در زمینهی استخراج معدن به آمریکا سفر کرد و از نزدیک با طرز بهرهبرداری جدید آشنا شد و در سال 1326 متوجه شد که با عدهی کمی کارگر و با ابزار فنی جدید، میتوان معدن را با هزینه کمتری بهرهبرداری کرد. پس از اتمام قرارداد 10 ساله، به موجب قرارداد دیگری، بهرهبرداری از معدن از سال 1332 به مدت 20 سال به همین مستأجر واگذار شد. دولت نیز از سال 1334 از طریق وزارت اقتصاد، نظارت خود را بر بهرهبرداری از معدن نیشابور افزایش داد. مستأجر معدن یک نقب (تونل) اصلی در کوه معدن ایجاد کرد که اکنون به غار آبدار معروف است.
غارهایی از این تونل منشعب میشود که گاه بطور عمودی در زمین فرو میرود و به غارهای افقی منتهی میگردد. اکنون استخراج در این غارها ادامه دارد. سراسر تونل اصلی، به وسیلهی چراغهایی -که از یک موتور خاص معدن نیرو میگیرد- روشن است. این تونل، ریلکشی شده است و به وسیله واگنهایی فضولاتی که از غارها به کمک وسایل نقاله بیرون کشیده میشود به بیرون تونل حمل میشود. چراغهای «کارپیتی» (نوعی چراغ گازی) که به دیوارهای حفرهها و غارها نصب شده است فضا را روشن میکند، چنانکه در این سایه-روشن کارگرها میتوانند به کار خود ادامه دهند.
- غارهای مشهور معدن فیروزه و اعتقاداتی دربارهی آن:
«غار» در اصطلاح اهل معدن، عبارت از نقبهای افقی شیبدار مایل به عمودی است که از قرون گذشته تا حال در دل کوه معدن ایجاد شده و گاه تا عمق 100 متر در زیر زمین فرو رفتهاند. این غارها از آغاز تاکنون، پس از احداث، به نامهای مختلفی نامیده شدهاند. نامگذاری بر اساس اتفاقات و حوادثی است که در آن غارها پیش آمده و یا به جهت شکل یا رنگ طبیعی آنها و یا به اسم معدندار، معروفیت یافته است. مشهورترین آنها عبارتند از: غار عبدالرزاقی یا بواسحقی؛ غار ملکی؛ غار زاک؛ غار قره دم؛ غار چراغکش؛ غار آبدار؛ غار سبز؛ غار زرد؛ غار انجیری؛ غار سرکوه؛ غار کمیری [Kamiri]؛ غار خروج. بسیاری نامهای دیگر میتوان یافت. اما در میان همهی غارها، غار بواسحقی، به علت فیروزههای اصل و مرغوبی که از آن استخراج شده و از جهت قدمتی که دارد، شهرت و اهمیت بیشتری داشته است. چنانکه «حافظ» نیز در بیتی به فیروزهی آن اشارتی دارد:
اعتقادات راستی خاتم فیروزهی بواسحقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
اعتقادات عامیانهای، دربارهی برخی از غارها در میان کارگران معدن موجود است از این قبیل: چون قبلا غار «چراغ گوش= Čerāqkuš=چراغکش» دارای فضای مرطوب و دَمدار بوده، چراغهای قدیمی که با روغن میسوخته، خاموش میشده است. کارگران اعتقاد دارند که جنها، چراغها را فوت میکردند. از این رو به غار چراغکُش موسوم شده است.
دیگر آنکه چون «غار خروج» عمیق بوده و در آن صدا منعکس میشده است کارگران را به این باور واداشته که جنها، جشنهای عروسی خود را در این غار برگزار میکنند و این صدا، آوای پایکوبی و نوازندگی جنهاست.
لب بوم آمدی چادر سرانداز
مرا طوق طلا کن گردن انداز
اگر طوق طلا چیزی نباشه
مرا فیروزه کن کنج لب انداز
:: موضوعات مرتبط:
اخبار شهرستان ,
روستای معدن بالا ,
,